بهمن را از بقیهی ماهها بیشتر دوست دارم زیرا هر طرف نگاه میکنی، کوچه و خیابان، مدرسه و مسجد و آدمهای کوچک و بزرگ حال و هوای دیگری دارند. همهجا پر از شور و شوق است.
روی یک تابلو شهری سر چهارراه نوشته بود: «ایران وطن ماست، خاکش کفن ماست» از این جمله خوشم آمد. این روزها در مدرسهی ما هم برنامههای جالب زیادی برگزار شد، از مسابقات ورزشی و نمایشی گرفته تا مسابقات هنری.
برنامهی مشاعره با سرودهای انقلابی از همه هیجانانگیزتر بود زیرا همهی کلاسها میخواستند اول بشوند. زنگهای تفریح، وقتی بچهها به حیاط میآمدند، گروههای مشاعره مشغول تمرین بودند و فکر رقابت و برنده شدن در جام فجر بسیار دیدنی بود.
از ۱۲ تا ۲۲ بهمن روزهای پربرنامه و فعالیتهای گروهی خوب و بهیادماندنی در مدرسهی ما بود. روی دیوار سالن مدرسه، روزشمار انقلاب اسلامی را نصب کرده بودند.
بهویژه در روزهای ۱۲ بهمن، سالروز ورود امام خمینی(ره) به کشور عزیزمان و ۱۹ بهمن که روزی تاریخی و یادگاری افتخارآمیز از سال ۱۳۵۷ در تقویم انقلاب اسلامی ایران است و ۴۴ سال پیش، افسران انقلابی نیروی هوایی (همافران) با امام خمینی(ره) بیعت کردند و در کنار ملت، به حکومت جمهوری اسلامی سلام دادند.
از بلندگوی مدرسه سرود زیبای «۲۲ بهمن، ۲۲ بهمن، روز شکست دشمن، روز آزادی ما، روز نجات میهن» پخش میشد. بیستودوم بهمن امسال هم فرا رسید.
آقای اسدی گفته بود همهی بچههایی را که از طرف والدین خود رضایتنامه بیاورند به راهپیمایی خواهد برد. در میان موج جمعیت راهپیمایان دل توی دلم نبود. پس از راهپیمایی هم همه با هم برای زیارت، به حرمامامرضا (ع) رفتیم.